loading...
آوا کُرد
آوا بازدید : 13 پنجشنبه 09 خرداد 1392 نظرات (0)

غضنفر ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یك روز یك بابایی میاد میگه: ‌قربون یك ككتل بده، ‌فقط بیزحمت توش گوجه نذارید. غضنفر میگه: آقا امروز گوجه نداریم، میخوای خیارشور نذارم؟!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر از طبقه صدم یه ساختمون میپره پایین، به طبقه پنجاهم كه میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش كه بخیر گذشت!!!
  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره لباس فروشی،‌میگه:‌ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بله. غضنفر میگه: بی‌زحمت دو نخ بدین!!! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره،‌كجش میكنه!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر داشته با رفیقش رو بوسی میكرده، رفیقش بهش میگه،‌غضنفر چرا گردنت بو میده؟!غضنفر میگه:‌آخه چند روزه هر كی میگو....میندازه گردن من!!!
  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 غضنفر میره به یكی خبر مرگ مادرش رو بده، بهش میگه: یه شتری بود كه در خونه همه میخوابید!؟ یارو میگه: خوب؟ میگه: این دفعه رو ننــــه تو خوابید!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر كلیدش رو تو ماشین جا میذاره، تا بره كلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو ماشین گیر میكنن! 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره مسابقه بیست سوالی، رفقاش از پشت‌صحنه بهش میرسونن كه: جواب برج ایفله، فقط تو زود نگو كه ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، غضنفرمیپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه.غضنفر میگه: …ها! پس حتماٌ برج ایفله! 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره مسابقه بیست سوالی،  رفقاش از پشت‌صحنه بهش میرسونن كه: جواب خیاره،  فقط تو  زود نگو كه ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، غضنفر میپرسه: تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. غضنفر میگه: بابا این عجب خیار گنده‌ایه! 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
  غضنفر میخواسته تو یك اداره دولتی استخدام شه، میبرنش گزینش. اونجا یارو ازش میپرسه: شما وقتی میخواین وارد مستراح شید، با پای راست وارد میشید یا با پای چپ؟!  غضنفر هول میشه، میگه شما منو استخدام كنید، من با سر وارد میشم!  
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 ماشین غضنفر رو تو روز روشن، جلو چشماش میدزدن، رفیقاش میدون دنبال ماشینه و داد میزنن: آااای دزد! بگـــیـــرینش!  یهو غضنفر داد میزنه: هیچ خودتونو ناراحت نكنید.. هیچ غلطی نمیتونه بكنه! رفیقاش وامیستن، میپرسن: چرا؟غضنفر میگه: ایلده من شمارشو برداشتم.!! 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 
 غضنفر میافته تو چاه، فامیلاش سند میذارن درش میارن!
  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر كارت تلفن میخره، عجالتاً اول میده پرسش كنن!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به غضنفر میگن یه معما بگو،‌میگه: اون چیه كه درازه،‌زرده، موزه؟!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره خواستگاری، اسم دختره غزال بوده ولی غضنفر قاط زده بوده، یك بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف كنه، غضنفر میگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم! دختره شاكی میشه، میگه: بابا اسمه من غزاله نه آهوغضنفر میگه: ای بابا فرقی نداره... حیوون حیوونه دیگه!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر بیهوا میاد تو اتاق، خفه میشه!  غضنفر دنبال دزد میكنه، از دزده جلو میزنه!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر پسرشو میذاره دانشكده افسری، رفیقاش بهش میگن: بابا اینكه درسش خوب بود، میذاشتی دكتری، مهندسی چیزی میشد، غضنفر میگه: آخه میخوام وقتی درسش تموم شد باهم كلانتری باز كنیم!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر كوچه یك پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره بخوریم زمین.!!  

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره زیر ماشین، رفقاش با دمپایی میزنن درش میارن! 

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 از غضنفر میپرسن: ببخشید ساعت چنده؟ میگه: والله تقریباٌ سه و خورده ای. میپرسن: ببخشید، دقیقاٌ چنده؟ میگه: دقیقاٌ هفت و سی و یك دقیقه!

  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر میره پیتزا فروشی، میگه: ببخشید پیتزا بزرگ چنده؟ یارو میگه: 2000 تومن. غضنفر یكم بالا پایین میكنه، میگه: پیتزا متوسط چنده؟ یارو میگه: 1000 تومن. باز غضنفر یوخده با پولای جیبش ور میره، میگه: پیتزا كوچیك چنده؟ یارو میگه: 700 تومن. غضنفر دست میكنه تو جیبش یك صد تومنی درمیاره، میگه: قربون دستت داداش، یك جعبه اضافه به ما بده!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 زنِ غضنفر دو قلو میزاد،‌غضنفر میره صورت حساب بیمارستان رو حساب كنه،‌به یارو میگه:‌حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از غضنفر میپرسن تعطیلات كجا رفتی؟ میگه والا امام رضا طلبید رفتیم شمال!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 59
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 132
  • بازدید سال : 383
  • بازدید کلی : 11,300